تاثیرات مفید گیاهان بر زندگی ما

 

درختان، گیاهان، جنگل‌ها و مرتع‌‌ها سهمی به سزا و نقشی عظیم در زندگی بشر دارند؛ آن‌ها هوا را لطیف و آب‌های زیرزمینی را ذخیره و دمای محیط را متعادل می‌کنند و بر میزان بارندگی می‌افزایند، و بخش بزرگی از مواد غذایی موردنیاز انسان را فراهم می‌آورند، در حفاظت از خاک ـ این نعمت عظیم الهی ـ بسیار مؤثراند، بستری مناسب و درخور برای حفظ حیات وحش‌اند، زمین? گسترش سیل‌های خانمان برانداز و ویرانگر را از بین می‌برند و... و صد شکر که در روزگار ما تکامل شگفت آور دانش بشری جایگاه ارجمند گیاهان را برنموده است.



در قرآن و سخنان معصومان ـ علیهم‌السلام ـ فواید گوناگون پرشمار گیاهان را با تعبیرهای بسیار دقیق و گاه شگفت‌انگیزی برشمرده‌اند که پاره‌ای از آن‌ها را در شمار? نخست سلسله این مقالات آوردیم.


در این مقال، یکی از آثار ارزند? درختان را ـ که دربار? آن کمتر گفته‌اند و نوشته‌اند ـ پی می‌‌گیریم؛ از دیدگاه قرآن و روایات اسلامی درختان تأثیر بسیار مثبتی بر روان آدمی دارند.


تماشای گلبرگ‌های لطیف و خوش رنگ، غنچه‌های زیبا و بانشاط،? شکوفه‌های دل‌ربا و جذّاب، گل‌های رنگارنگ و با طراوت، ترکیب موزون برگ‌ها، شاخه‌ها و دیگر اجزای درخت و چشم انداز بهجت‌آور بوستان‌ها و جنگل‌ها؛ انسان را غرق در لذّت و شادی می‌کند، آرامشی با معنی بدو می‌بخشد، فطرتش را بیدار و جانش را زنده و شاداب می‌کند، افسردگی‌ها و غم‌ها را می‌زداید و در وی تازگی سرورآمیز می‌‌‌آفریند.


خداوند متعال در این باره می‌فرماید:


(و تری الأرض هامده فاذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت وربت وانبتت من کل زوجٍ بهیج)


«زمین را مرده و افسرده بینی و چون آب باران بر آن فرستیم بجنبد و بردمد و انواع گیاهان زیبا و شادی آفرین را برویاند.»


کلم? «بهیج» از ماد? «بهج و بهجة» است که به معنای شادی، خوشحالی و سروری است که از نیکویی و زیبایی چیزی برخیزد.


طلایه دار مفسّران شیعه، شیخ طوسی در معنای این کلمه چنین می‌نویسد:


«بهجت چشم انداز زیبایی است که چون انسان بدان نظر کند غرق در شادی و سرور شود ... و بهیج صورت زیبایی است که تماشای آن لذّت آور و سرور آفرین است.»


بر پای? نظر طبرسی در مجمع البیان، بهجت به اشیا زیبا و نیکویی گفته می‌شود که دیدن آن‌ها لذّت آور و شادی آفرین باشد؛ مانند شکوفه‌های رنگارنگ، درختان خرّم و باغ‌های سرسبز. برخی گفته‌اند «بهیج» چیزی است? که هرکس آن را بیند حالت و جد و سرور به وی دست دهد؛ یعنی به معنای «مبهوج به» است.


از این آیت شریف استفاده می‌شود که در پرتو فرود آمدن باران زمین جنبشی سرور آمیز را آغاز می‌کند و در پی آن، انواع گوناگون و پرشماری از گیاهان در آن می‌روید و سبزی و خرّمی آن چشم هر بیننده را می‌نوازد و قلبش را سرشار از شادی و بهجت می‌کند.


در همین سوره (حج) خداوند می‌فرماید:


(الم تر أن الله انزل من السماء ماءً فتصبح الارض مخضّره...)


«آیا ندیده‌ای که خداوند از آسمان آبی فرو بارید پس زمین [پس از افسردگی و خشکیدگی] سبز و خرّم گشت.»


از ظاهر این آیات شریف چنین استفاده می‌شود که زمین بی گیاه، مرده، افسرده و خمود است؛ و چون بر آن باران فرود آید حرکت و جنبشی در آن آغاز می‌شود و به تعبیر قرآن، به اهتزاز درمی‌آید، اهتزاز در زبان عربی به معنای حرکت و جنبش است و غالب مفسّران در این آیه، آن را به همین معنا دانسته‌اند. اما برخی از مفسّران کتاب خدا سخنی ظریف در این باره گفته‌اند؛ آنان بر این نظرند که اهتزاز به هر حرکتی گفته نمی‌شود، بلکه به معنای جنبش و تحرکی است که نشاط‌آمیز باشد.


در تفسیر ارزشمند ابوالفتوح رازی چنین آمده است:


«اهتزّ: بجنبد چون کسی که با نشاط به حرکت آید و این واژه در جایی? به کار می‌رود که خیزشی همراه با شادی و سرور باشد.»


در تفسیر روح البیان نیز چنین آمده است:


«بهیج در زبان فارسی به معنای، تازه، تر، نیکو و بهجت افزای است و اهتزاز به هر حرکتی گفته نمی‌شود بلکه به حرکتی که برخاسته از بهجت و سرور باشد، اهتزاز می‌گویند.»


بر طبق این تفسیر، زمین مرده و افسرده است و با نزول باران حرکت و برآمدنی را از روی نشاط و شادی آغاز می‌کند که نتیج? آن رویانیدن گیاهانِ بسیار و بهجت انگیز است.


مفسِّر عالی قدر، ملا فتح الله کاشانی ترجمه و تفسیری بسیار فشرده این آیه را چنین آورده است:


«و می‌بینی ای آدمی زمین را در حالتی که خشک و بی رونق است، پژمرده و افسرده. پس چون فرو فرستیم از ابر بر آن زمین باران را جنبش کند مانند کسی که از روی نشاط به حرکت درآید و برآید مانند خمیرمایه و برویاند از هر صنفی از نبات که تازه، تر و نیکو و بهجت افزای باشد ... .»


گو این که این آی? شریف، تفسیر این دسته از مفسِّران را تایید می‌کند:


(و من آیاته أنّک تری الارض خاشعه فاذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت وربت ... .»


«و از نشانه های قدرت خدا آن است که زمین را پژمرده و فرسوده می‌بینی?. پس چون آب بر آن فرستیم بجنبد و به نشاط آید ... .»


باران رحمت الهی که سرسبز شدن زمین را در پی دارد مای? نشاط و طراوت زمین است. آن گاه که زمین به اهتزاز آید و جام? فاخر و سبزی از گیاهان به تن کند هم خود نشاط می‌یابد و هم شادی و سرور در بیننده‌اش می‌آفریند.


علی ـ علیه السلام ـ این واقعیت را در خطب? «اشباح» چنین بیان می‌کند، گو آن حضرت به همین آیات نظر داشته است:


«و چون ابر سنگین بار ـ چنان شتری که از سنگینی بار سینه بر زمین می‌نهد ـ سینه بر زمین افکند و بار گران خود را فرو بارید و زمین را زیر پستان پر بارانش گرفت، خداوند از زمین خشک و افسرده، گیاهان خرّم و تازه و از کوه‌های تفتیده و عریان علف‌های سبرسبز، رویاند. پس زمین با آرایش درختان و گل‌های خود خرّم و خندان شد و به نشاط آمد و با پوشاک فاخر و زیبایی که از شکوفه‌ها به تن کرده، بر خود بالید و با زیورهایی که از گل‌ها و گیاهان به گردن آویخته و آرای? خود ساخته بود، فخر فروخت.»


از این آیات و سخن علی ـ علیه السلام ـ نتیجه می‌گیریم که گیاهان و درختان سبز و خرّم زمین را به نشاط می‌آورد و آن را شاد و خندان و سبز و خرّم می‌کند و این هم سبب می‌شود که هرگاه آدمی بدان نظاره کند و فروغ خرّمی گل‌ها و سبزی گیاهان را به تماشا بنشیند، غرق در سرور و لذّت می‌شود و روان وی آرام? و جانش به تازگی و طراوت می‌گراید.


برخی از آیات تنها به مطلب دوّم می‌پردازد و بهجت‌زا بودن درختان و گیاهان را یادآور می‌شود:


(والارض مددناها و ألقینا فیها رواسی و انبتنا فیها من کل زوج بهیج)


«زمین را بگستردیم و در آن کوه‌های بلند و استوار نهادیم و از هرگونه گیاه زیبا و بهجت افزا در آن رویاندیم.»


در همین باره در آیه دیگر خداوند متعال وصف زیبای «ذات بهجة» را به درختان می‌دهد:


(و انزل لکم من السماء ماءً فانبتنا به حدائق ذات بهجة)


«خداوند برای شما از آسمان آبی فرو ریخت که بدان بوستان‌های خرّم و شادی آفرین رویاندیم.»


این طراوت، نشاط و بهجت انگیزی درختان در انسان انگیزه ایجاد می‌کند و وی را به سمت آبادانی زمین و امیدواری به زندگی سوق می‌دهد. علّامه شعرانی در این باره می‌نویسد:


«خرّمی گیاه سبز و درخت و گل و شکوفه که در این آیات ذکر شده است در انسان رغبت و نشاطی به وجود می‌آورد که زمین را آباد کند و کشت و زرع بسیار شود و روزی مردم فراخ گردد.»

 


نگاهی به روایات


در سخنان معصومان ـ علیهم‌السلام ـ نیز تاثیر بسیار مثبت گیاهان و درختان در روان و جان آدمی با تعبیرهای گوناگون آمده است.?


از امام موسی بن جعفر ـ علیهم‌السلام ـ در این باره چنین نقل شده است:


«نگاه به گیاهان خرّم و سرسبز چشم را جلا می‌دهد و بر روشنایی آن می‌افزاید.»


بر پایه روایتی دیگر، ابن عباس دربار? پیامبر چنین گزارش می‌کند:


«پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نگاه به گیاهان سبز و خرّم و آب را بسیار دوست می‌داشت.»


پیامبر اسلام از نگاه به سیب سرخ و ترنج سرسبز و خرّم [به دلیل زیبایی آن ها] نیز شگفت زده می‌شد.


بر پای? ظاهر روایات فراوانی، نگاه به مناظر سرسبز و خرّم تقویت نور چشم را در پی دارد.به نظر می‌رسد که مقصود از روایاتی از این دست آن است که نظاره سرسبزی و خرّمی گل‌ها و گیاهان بر بصیرت آدمی می‌افزاید و چشم دل وی را روشن می‌کند. برخی از این سخنان این معنا را به خوبی روشن می‌کند:


«نگاه به سبزی و نشستن روبه‌روی کعبه [و نگریستن به آن] بر قوّت دیده می‌افزاید.»?


روشن است که نگاه به خانه خدا و چشم انداز با شکوه طواف مومنان بر گرد آن مکان مقدس، دل را جلا می‌‌بخشد و در این روایت نگاه به گیاهان سرسبز نیز در همان ردیف قرار دارد.


بر پایه روایت دیگری، نگاه به منظر? جذّاب و دلربای درختان برخی از بیماری ها را از بین می‌برد. گو این که مقصود بیماری‌های روحی و روانی است که بر اثر تماشای مناظر سرسبز و خرّم درمان می‌‌شود.


مجموعه این روایات نشان می‌دهد که تماشای سبزی، خرّمی و طراوت درختان و گیاه‌ها لذّت‌بخش است و شادی آفرین به گونه‌ای که گاه شگفتی و حیرت انسان را بر می‌انگیزد و با دیگر لذّت‌‌ها و خوشی‌ها رقابتی پیروزمندانه می‌کند.


امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره می‌فرماید:


«نگاه به گل‌های رنگارنگ، شکوفه‌‌های زیبا و درختان سرسبز و خرّم چنان لذتی به آدمی می‌‌بخشد که هیچ لذّتی را با آن برابر، نمی‌توان کرد.»


در برخی از روایات تاثیر مثبت گل‌ها و یا درختان ویژه‌ای را در روان آدمی بر شمرده است؛ به عنوان نمونه، از علی ـ علیه السلام ـ چنین نقل کرده‌اند:


«گل نرگس را ـ دست کم در هر سال یک بار ـ ببویید؛ زیرا در دل انسان حالتی است که تنها گل نرگس آن را می‌زداید.»


پیش از این نقل کردیم که پیامبر اسلام از نگاه به سیب سرخ و ترنج به طور? شگفت‌انگیزی لذّت می‌برد.


در روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ چنین گزارش کرده‌اند:


«گلابی غم انسان افسرده را از بین می‌برد و به قلب قوّت می‌بخشد، آن را روشن می‌کند بوی پیامبران از آن بر می‌خیزد.»


در برخی روایات آمده است سبزی زینت و آرای? سفره خود قرار دهید و یا سفره‌های خود را با سبزی‌ها سبز کنید که شیطان را می‌راند.


از آنچه گذشت نتیجه می‌گیریم که غنچه‌ها، شکوفه‌ها، درختان، جنگل‌ها و مرتع‌ها از زیبایی‌های طبیعت‌‌اند که خداوند در زمین به ودیعت نهاده است. تامل در این زیبایی‌ها در روح انسان سه اثر بسیار بزرگ دارد:


1ـ غم‌ها را می‌زداید، به انسان آرامش می‌بخشد و وی را شاد و خوشحال می‌کند.


2ـ تماشای جمال دل آرای طبیعت و زیبایی‌های شگفت آور آن می‌تواند انسان را به نظار? زیبایی‌های غیر محسوس رهنمون کند.


3ـ خداوند روح انسان را به گونه‌ای آفرید که استعداد بسیار گسترده‌ای دارد که بدون ارتباط با زیبایی‌ها به خمودی می‌گراید و راکد و خنثی می‌گردد.


علامه محمد تقی جعفری در این باره می‌نویسد:


الف: زیبایی را چنان که این جانب در کتاب زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار داده ام، از نظر اهمیّت در حیات انسان‌ها بیش از آن مقدار شایست? اهتمام و دقّت است که معمولاً دربار? این پدید? بسیار ساده و در عین حال بسیار شگفت انگیز و با اهمیّت، انجام می‌گیرد. باید گفت: اگر ما بتوانیم از? سطوح ظاهری زیبایی‌های محسوس و لذّت و انبساط روانی که از درک و دریافت آن حاصل می‌گردد، بگذریم و اعماق این پدیده را در جهان عینی لذّت و انبساط حاصل از انواع زیبایی‌های محسوس و معقول را مورد دقّت و درک قرار بدهیم، حقایقی چه به طور مستقیم و چه به طور غیر مستقیم برای ما روشن خواهد گشت که حتّی در احساس عظمت ملکوت درونی و ملکوت برونی ظاهر خواهد گشت، ولی متأسفانه چه اندک اند اشخاصی که قدرت گذشت از سطوح ظاهری درون و بیرون به اعماق حقایق و به قول افلاطون از سایه‌ها به واقعیّات را دارا بوده و از این راه به معرفت های والاتری در دو قلمرو درون ذات و برون ذات موفّق شوند.


ب: خداوند متعال در آیات قرآنی در موارد متعدّد، انواعی از زیبایی‌ها در روی زمین را گوشزد فرموده است ... .


ج: یکی از علل وجود زیبایی در آسمان و زمین مأنوس و قابل زندگی ساختن دنیای مادّه و طبیعت برای روح آدمی است؛ زیرا روح یک استعداد بسیار مهمّی دارد که بدون ارتباط با زیبایی ها، راکد و خنثی می‌گردد و در نتیجه روح فقط با کمیّت و گسترش‌های مادّی محض سر و کار پیدا می‌کند و خود را در قفس می‌بیند.?

پانوشت:


? . پایان ص 105.


? . پایان ص 106.


? . پایان ص 107.


? . پایان ص 108.


? . پایان ص 109.


? . پایان ص 110.


? . پایان ص 111.


? . پایان ص 112.


? . پایان ص 113.


? . پایان ص 114.


89

7

. سور? حج (22) آی? 63.

 محمد حسن بکایی، ترتیب کتاب العین، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1414هـ ، ص99.


. «البهجة منظر حسن ابتهج به اذا سرّ» ؛ محمد بن حسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالحیاء تراث العربی، ج8، ص108.


. «فالبهیج الحسن الصورة الّتی یمتع فی الرؤیة.» همان، ج7، ص239.


. سور? حج (22) آی? 63.


. «هامده» به معنای، مرده، خاموش، کهنه و خشک است: احمد سیّاح، فرهنگ جامع نوین، ج4، ص1794.


. «... اهتزّ لکذا إذا قام إلیه نشیطاً فرحاً به.» قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج15، ص234.


. روح الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404هـ . ق، ج3، ص583.


. اسماعیل حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، ج6، ص8.


. ملا فتح الله کاشانی، تفسیر خلاصة منهج الصادقین، با تصحیح علامه شعرانی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ اوّل، 1363ه. ش، ج3، ص294-295.


. سور? فصلت (41) آی? 39.


. «فلمّا القت السحاب برک بوانیها و بعاع ما الستقّلت به من العب المحمول علیها، اخرج به من هوامد الارض النبات و من زعرالجبال الاعشاب فهی تبهج بزینة ریاضها و تزدهی من ربط ازاهیرها و حلیة ما سمطت به من ناضر انوارها و جعل ذالک بلاغاً للانام و رزقاً للانعام.» نهج البلاغة، فیض الاسلام، خطب? 90؛ محمد تقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغة، ج16، ص61؛ تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1365ش، ج16، ص61؛ میرزا حبیب الله خویی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، تهران، کتابفروشی اسلامی، 1368هـ . ق. ، ج8، ص7و15.


. سور? ق (50) آی? 7.


. سور? نمل (27) آی? 60.


. نثر طوبی، تهران، کتابفروشی اسلامی، 1398هـ . ق، ص97.


. «ثلث یجلین البصر، النظر إلی الحضرة والنظر إلی الماء الجاری و... »، ابن شعبه، تحف العقول، مترجم، عطایی، تهران، انتشارات علمیه اسلامی، ص480؛ بحارالانوار، ج10، ص246، و ج 79، ص291. این روایت را اهل سنّت نیز مکرر و با عبارات مختلفی نقل کرده اند؛ ر.ک: الشوکانی، الفواید المجموعه، بیروت، دارالکتاب العربی، 1406هـ . ق.، ص241.


. قال ابن عباس: «کان یجب أن ینظر إلی الخضرة و إلی الماء الجاری.» الفوائد المجموعه، ص241.


. عن علی بن ابراهیم، عن ابیه ... عن سلیمان جعفری، عن الرضا ـ علیه السلام ـ : «أنّ رسول الله کان یعجبه النظر إلی الأترج الأخضر والتّفاح الاحمر.» کافی، ج6، ص360، ح6.


. بحارالانوار، ج10، ص246 و ج79، ص291؛ تحف العقول، ص480؛ نهج الفصاح، ص271؛ الفواید المجموعه، ص241.


. قال علی ـ علیه السلام ـ «... والعسل نشرة، والرکوب نشرة، والنّظر إلی الحضرة نشرة.» تحقیق و تنسیق صادق الموسوی، تمام نهج البلاغة، بیروت، الدارالاسلامیة، 1414، ص549.


. «مع ما فی النبات من التلذّذ بحسن منظره و نضاراتها الّتی لا یعدلها شیء من مناظر العام و ملاهیه.» ؛ توحید مفضل، باب ذکر نباتات با تکیه بر ترجم? مرحوم مجلسی؛ بحارالانوار، ج3.


. «السّفر جل یذهب بهم الحزین.» ؛ بحارالانوار، ج66، ص176.


. قال علی ـ علیه السلام ـ : تشمموا النرجس ـ ولو فی العام مرّة ـ فانّ فی قلب الانسان حالة لا یزیلها الاّ النرجس. تمام نهج البلاغة، ص547.


. عن الباقر ـ علیه السلام ـ : «السفر جل قوة القلب و حیاة الفؤاد ... .» بحارالانوار، ج66، ص176.


. «الکمثری یجلو القلب.» همان؛ مکارم الاخلاق، ص175.