ترجمه الدرس السادس . درس ششم . پایه سوم راهنمایی

الدرس السادس : لا تیأس درس ششم . ناامید مباش .

یسکن هذا الصیاد قرب البحر . این شکارچی (ماهیگیر) نزدیک دریا سکونت میکند . (لازم به توضیح است که کلمه ماهیگیر در زبان عربی میشه سمّاک . اما با توجه به مفهوم درس شما میتونید تو این درس از ترجمه ماهیگیر هم استفاده کنید . )



وفی الایام الاخیرة ما حصل علی شیء .

و در روزهای اخیر چیزی به دست نیاورد .



غداً سأذهب الی الصید . فردا به شکار خواهم رفت .



لا... لاتذهب . البحر فی هذه الایام خطرٌ .

نه .... نرو . دریا دراین روزها طوفانی است .

البحر خطر . دریا خطرناک است .

رجاء .. لا تذهب ... لاتذهب .. هناک خطر .

لطفا ... نرو ... نرو .. آنجا خطرناک است .



نعم ! لا تحزن ... إنّ الله معنا .

بله ! ناراحت نباش . قطعا خدا با ما است . (همراه ما است )



نحن نصبر ... الرزق مِن عند الله .

ما صبر میکنیم . روزی از جانب خدا است .



لا... لاشیءَ عندنا ، نحن جائعونَ . نه... هیچ چیزی نداریم ؛ ما گرسنه ایم .



توکلّنا علی الله .... سأذهبُ . توکل ما برخداست . خواهم رفت .



الصیاد عزم علی الذهاب . شکارچی تصمیم به رفتن گرفت .



یازوجتی، نعم ... ! هذا عمل خطر .

ولکن .... لا تیأسی ... لاتحزنی .. لاتقلقی ... إنّ الله معنا .

ای همسرم ، بله .... ! این کار خطرناکی(کاری خطرناک) است .

ولی ... ناامید مباش .. ناراحت نباش .. نگران مباش ... قطعا خدا همراه ما است .



یا مریم ، یا هدی ، لا تقلقا ! ای مریم ، ای هدی ، نگران نباشید !



اِعملا الاعمال الیومیة و لا تشعرا بالضعف .

کارهای روزانه (روزمره) را انجام دهید و احساس ضعف نکنید .



یا ایمان و یا امیر ، لاتترکا الاعمال و لا تقلقا!

ای ایمان و ای امیر ، کارها را رها نکنید و نگران نباشید .



أنا سوف أرجعُ ... إن شاء الله .

من برخواهم گشت .... اگر خدا بخواهد (ان شاء الله)



فی البحر در دریا



ماذا أفعل ؟ لا شیء َ فی البحر ؛ أین الاسماک ؟

چکار کنم ؟ هیچ چیزی در دریا نیست . ماهی ها کجا هستند ؟



کأنّ الشبکة قد ثقلتˆ . ... نعم ... نعم

مثل اینکه (گویا) تور سنگین شده است ... بله .. بله ..

(حواستون باشد کلمه کأنّ با کان فرق داره . )



ماهذه ؟ این چیست؟

هل هذه سمکة .؟ .... أم حوتٌ ؟

ایا این یک ماهی است ؟ ... یا یک نهنگ است ؟



نعم .... الحمدلله . بله ... سپاس مخصوص خداست . (خداروشکر)



أیها الرجل؛ لاتترک الحبل ! لاتشعر بالضعف .

ای مرد ؛ ریسمان (طناب) را رها نکن . احساس ضعف نکن .



عزم علی الرجوع . تصمیم به برگشتن گرفت .



ظهرت سحابة سوداء فی السماء و عصفت الریاح بشدة .

ابر سیاهی در آسمان آشکار شد(ظاهرشد) و بادها به شدت وزیدند .



بعد لحظة ، هجم حوت . لحظه ای بعد ، نهنگی حمله کرد .



الهی ؛ مادا افعل ؟ خدایا ؛ چکار کنم ؟

یا الله ... لا معبودَ سواک ای خدا .... به جز تو هیچ معبودی نیست .



ارحمˆ عبدک الضعیف . به بنده ضعیفت ( ناتوانت ) رحم کن .



ثمّ سقط سپس افتاد



فی القریة در روستا



یئس اهل القریة من رجوع الصیاد .

اهالی روستا از برگشتن شکارچی ناامید شدند .



فی الیوم التالی در روز بعد

رأی الناس زورقا من بعید ... ذهبوا الی الساحل

مردم قایقی را از دور دیدند ..... به ساحل رفتند



الصیاد مجروح و سمکة عظیمة فی شبکته .

شکارچی زخمی بود و ماهی بزرگی در تورش بود .



فحملواالصیاد الی القریة پس شکارچی را به روستا بردند (حمل کردند)



و بعد یوم و بعد از یک روز

جاء اهل القریة لزیارة الصیاد . فقال الصیاد :

اهالی روستا برای دیدن شکارچی آمدند . پس شکارچی گفت :



کانت هذه رحلة عجیبة . فیها تجارب کثیرة .

این سفری شگفت انگیز بود . تجربه های بسیاری در آن بود .



لاتشعروا بالضعف عند مواجهة المشاکل . هنگام رویارویی با مشکلات احساس ناتوانی نکنید .

لاتقنطوا من رحمة الله . از رحمت خدا ناامید نشوید .



یا اخواتی ؛ لاتغفلن عن ذکر الله ! ای خواهرانم ؛ از یاد خدا غافل نشوید !



فإنّ ذکر الله أنیس اوقات الوحشة . لا تیأسن َ .

پس بدرستی که یاد خدا مونس اوقات تنهایی است .



فإنّ الیأس من الشیطان . پس همانا ناامیدی از سوی شیطان است .

منبع:abobakr231a.blogfa.com