عمده‌ترین اشکال زندگى در ایران به‌صورت یکجانشینى و کوچ‌نشینى است که اولى داراى مساکن ثابت و دومى داراى مساکن متحرک است. شرایط اکولوژیکى از عوامل مهم است که بر روى این تقسیم‌بندى اثر گذاشته، در نواحى که میزان ریزش‌هاى جوى اجازه کشت منظم و دائمى مى‌دهد مساکن ثابت پدید آمده است.نخستین آثار ثبت شده از استقرار انسان در ایران، از دوره نوسنگى و مفرغ، روشن مى‌کنند که وسعت نواحى مسکونى در ایران در گذشته، بیشتر از امروز بوده است. سکنه نواحى لرستان، که مدت‌ها محل زندگى اقوام نیمه‌کوچ‌نشینى لُر بوده، در هزارهٔ دوم ق.م یکجانشین بوده‌اند... بخش‌هاى بسیارى از کشور، حتى در نواحى نیمه صحرائی، مراکز مسکونى بیشتر از امروز بوده است. برخى پنداشته‌اند که زندگى کوچ‌نشینى از زندگى نیمه‌کوچ‌نشینى نشأت گرفته ـ تحول زندگى نیمه‌کوچ‌نشینى به کوچ‌نشینى در ایران، ممکن است در نیمه دوم ق.م رخ داده باشد.زندگى نیمه‌کوچ‌نشینى در بلندى‌هاى زاگرس در دومین و اولین هزاره ق.م مخصوصاً با رسیدن طوایف نیمه‌کوچ‌نشین به این منطقه که بیشتر پیاده بودند تا سواره و هنگام کوچ از گاو نر استفاده مى‌کردند، شکل گرفته است. این نوع کوچ‌هاى دسته‌جمعى که امروز هم میان نیمه‌کوچ‌نشینان دره‌هاى زاگرس معمول است. بى‌شک از نیاکان کُرد و لُر در منطقه به یادگار مانده است.پیشرفت زندگى کوچ‌نشینى:در دوران قرون میانه، هجوم عظیم چادرنشینان با هجوم طوائف عرب به ایران آغاز گشت. اغلب مهاجران عرب در کرانه‌هاى خلیج‌فارس ساکن شدند، پس از هجوم اعراب، حملات ترکان و مغولان که محل زندگى آنان استپ‌هاى سرد آسیاى مرکزى بود آغاز شد. این حملات چه به‌صورت مستقیم و چه به‌صورت غیرمستقیم به مراکز روستائى اثر گذاشت و چهره سکونت‌گاه‌هاى روستائى را تغییر داد. به‌نوشته اصطخری، طوائف کُرد میان بلندى‌ها و حواشى کوه‌هاى آذربایجان کوچ‌نشینى منظمى دارند، حتى فاتحان اولیه عرب نیز نتوانستند مانع کوچ آنان شوند و براى رسیدن به موانع ییلاق و قشلاق راه‌هاى درازى را کوچ نمى‌کنند. به‌نوشته ابن حوقل، عشایر فارس نیمه یکجانشین هستند و در چهار ناحیه مشخص ساکن هستند و در اطراف سکونت‌گاه‌هاى خود مى‌کوچند، در حالى‌که به قول ابن حوقل عشایر کوفس (کوچ) در زمین‌هاى پهناورى که از هرمز تا مکران ادامه دارد به‌صورت پراکنده زندگى مى‌کنند.در زمان یاقوت ترکمن‌هاى دشت مُغان را تصرف اما شهر مُغان را رها کردند. در روزگار قزوینی، تاتارها به شهر مُغان تاختند و ترکمن‌ها را بیرون راندند. در این زمان مُغان به‌صورت قشلاق مغول‌ها درآمد و شهر مُغان نابود شد.